*راه حسين، کوتاهترين راه رسيدن به بهشت است.
*خون جاري عاشورا، تا ابديت در رگ و ريشه آزادگي جاري است.
*حسين، ميزان سنجش صداقت آدمي است و قبول ولايت حسين، براتِ آزادي انسان از جهنم پليديهاست.
*عاشورا، عاشقانه اي آرام در قلب واقعه کربلاست.
*حسين، زيباترين نامي است که در شناسنامه بشر نوشته اند.
* عاشورا، صحنه نمايش فراگير و فشرده تماميت کارزار خوبي و بدي است.
*عاشورا، عرضه اثبات ظفرمندي انسان خداگونه بر سپاه ابليس است.
*حسين، تفسير بعثت، ترجمان نبوت و معناي امامت است.
* عاشورا، تداوم رسالت انسان در پهنه خلقت است.
*عاشورا، شراره عشق حق است که بر جان عاشقان حسين فرو مي ريزد.
* اي خدا! جوششِ چشمه هاي عاشورا را در قلب ما جاري کن، و دل هاي ما را از زلال مهرش سيراب گردان.
*محرم، ماه محرم شدن در پيشگاهِ خدا و مَحرم شدن، با حسينيان است.
* عاشورا، انفجاري از نور بود و تابشي از حق، که بر انديشه ها تجسم کرد.
* عاشورا، قرارگاه عشق است و پناهگاه عاشقان. کيست که از اين معبر عبور كند و قرار و پناه نگيرد؟
*عاشورا، تکليف است و عاشورايي شدن عمل به تکليف.
*هيچ نقطه اي در هويت هستي نيست که از حرکت و شعر و شعور عاشورايي خالي باشد.
*عاشورا، از جاذبه ها دل کندن و به جذبه دوست رسيدن است.
* محرم، ماه تجديد حيات بشريت است.
* عاشورا يک نيم روز بيش نيست که در آن، شهادت به روشني بر سر تکليف خويش ايستاده است.
* شهادت، طرحِ کربلاست و اسارت، شرح آن!
*اين شمعِ وجودِ حسين است که محفلِ محرم را پيوسته روشن نگاه مي دارد.
* حسين، نام آورترين نام و نامدارترين سردار بر چکاد روشني هاست.
*حسين، تنديس ايمان و عشق الهي است.
* از خاک تا خدا، درست يک کربلا راه است.
* عاشورا، مجمعِ عمومي حماسه سازان هستي است.
*حسين(علیه السلام) ، آرزوي جويندگان و آبروي يابندگان است.
*محرم، حريم حرم خدا و حرمت سنت حسين(علیه السلام) است.
*کربلا، عميق ترين زخمي است که بر پيکر زمين نشسته، و رساترين فريادي است که در دهليز تاريخ پيچيده است.
* نخل ها، از سنگيني داغ تبار علي(علیه السلام) خميده اند.
*حسين(علیه السلام) ، حماسي ترين شاهنامه جهان است.
*عاشورا، بغضِ گريه را مي¬شکند و جام سينه را از خون لبريز مي کند.
*محرم، ماه آميختگي با حسين و آموختگي از حسين است.
*محرم، تنها ماهي است که در تقويم ها با سرانگشت خونين ورق مي خورد.
*تاسوعا، مقدمه جانفشاني و عاشورا، سرفصل دلباختگي در محضر حسين(علیه السلام) است.
*براي شناخت و معرفت حسين(علیه السلام) ، بايد از مرزِ تاسوعا و عاشورا گذشت.
*سبوي عشق را به دست گرفته اي و عطشناکانِ صحراي کربلا را غبار از چهره مي شويي و سيراب مي کني، اي حسين!
*حادثه عاشورا، کمر تاريخ را شکست و ماندگارترين باور را بر پهنه زمان نگاشت.
* در نهمين منزل از ماه عاشقي، سيل اشک را به ميهماني خون دلِ دهمين منزل فرا مي خوانيم.
*کربلا چرا تشنه اي؟ اين اشک زلال و شيرين نسل هاست که قطره قطره بر پهناي گونه دلت مي بارد.
*محرم، سياه پوش لحظه هاي عاشوراست.
*نام حسين(علیه السلام) را مشعل راهمان مي کنيم تا در بيراهه هاي پرپيچ و خم گمراهي، گم نشويم.
*خون حسين(علیه السلام) و يارانش، قبله نماي کمال و سعادت است.
*امروز، درِ بوستانسراىِ عاشورا، با مقتلخوانىِ گريه گشوده مىشود؛ پس «اى اشكها بريزيد».
*آسمان نينوا، در محضر اين همه خون، از وسعت آبىِ خويش شرمسار است.
*خاطرات ما ورق مىخورد: توفيق نالههاى «بينالحرمينى» را به لباس سوگ عاشورا سنجاق مىكنيم و به ياد كربلا مىگرييم.
*عاشورا، جادهاى پر عبور براى عاشقانههاى جگرسوزِ آب است.
*امروز، دلها در حُسنختام زيارت عاشورا، سجده سجده در خون افتادهاند.
*نگاه كن؛ حنجره قتلگاه، روبهروى آتش بوسهها چه پاسخى دارد: «اين كشته فتاده به هامون حسين توست».
*قدم به قدم، صداى «يا حسين» در كربلا كاشته شده است؛ مراقب باشيم روىِ حُرمت لالهها پا نگذاريم!
*پررنگتر از خون، حديثى در عاشورا نوشته نشده است كه دلهاى كربلايى آن را بخوانند.
*عطر تربت كربلا بر دوش قلمهاى عاشورايى نشسته است تا بنويسند: لبيك يا حسين!
*عاشورا، صحن مطهرى بود كه اذن دخول آن، خون عباس(علیه السلام) است و توسل به باب الحوائج، كليد ارتباط با فلسفه عاشورا.
*منش عباس(علیه السلام) ، خلاصه مكتبى است كه تعليم دلدادگى و خلوص را در صحنه سرخ نينوا، از گفتار، به عمل رساند.
*عاشورا، تولد دوباره حیات آدمیّت و حماسه جاودان عشق و تجلّی زیبای توحید است.
*عاشورا، نقطه اوج ادای امانت انسان است. عاشورا، نمایش قدرتِ روح در کوران حوادث و نشانه آرامش در توفان بلاهاست.
*عاشورا، تجلیگاه آرامش و اطمینان نفوس مطمئنه است، مشعل فروزانِ معرفت، فرا روی انسانها است.
*عاشورا، آینهای است که تمامی مفاهیم انسانی را با ابعاد حقیقیاش در خود متجلّی ساخته است.
*عاشورا، رستاخیزی است که پرده از چهره همه زشتیها میکشد و پلیدان را رسوا میسازد.
*عاشورا، گلستانی است با سَروْهای سرخ شهادت و نخلهای ارغوانی ایثار و خون، و دانشگاهی است که هر سالک الی اللّه باید آن را ببیند.
*عاشورا، طراوت جاودانه روح انسان، تجلّی یاد خدا، و جدا کننده نور و ظلمت از هم است.
*آری! از آن زمان که فریاد سرخ خون از گلوی عاشورا برخاست، پژواکی در قلههای بلند اعصار و قرون در افتاد که تا آن سوی مرز ابدیّت طنین افکند و در سینه سوزان عاشقان ایثار و شهادت جاودانه شد.
*حنجره ها را بگشاييد و نفس¬ها را فرياد کنيد، تا سکوت کفر، عاشورا را در خود نبلعد.
*در کربلا، بهترين مسافران در بهترين مسافرتها، شهادت را به بهاي حق دريافتند.
*بار حسرت عطش خاندان رسول، اکنون نيز در ميان سينه فرات مي جوشد و بي تابش ميکند.
* چشم حق بين و گوش حق شنو و قلب روشن، توشه عاشوراييان است.
*عاشورا، مبدئي دوباره براي جان گرفتن اسلام است.
* تاريخ عاشورا، مسلمانان واقعي را معرفي کرد و نقاب از چهره ها برداشت.
*نهضت عاشورا، سيرابي حقيقت و پاسداري از امر به معروف و نهي از منکر است.
*عاشورا کشتاري خونين نيست، بلکه حقيقتي راستين براي جهانيان است.
* آنگاه که سرور جوانان اهل بهشت را کشتند، غم بر دل انسان تا ابد لانه کرد.
* عاشورا، منشوري است که با براده¬هاي آفتاب حسين(علیه السلام) ، عالم را سيراب مي کند.
* ظهر عاشورا، ميعادگاه ملاقات خداوند با سالار شهيدان(علیه السلام) است.
* روز عاشورا، وداع پرسوز و گدازترين خواهر، با عزيزترين برادر تاريخ است.
* عاشورا، يادآور مردان غيوري است كه امر به معروف و نهي از منكر را ارج نهادند.
* مهمترين درسي كه عاشورا به جوانان ميآموزد، پايداري است؛ پايداري در برابر ستم طاغوتها.
*عاشورا تا اربعين، يادآور چهل روز خون بارش آسمان، از داغ مصيبت حسين(علیه السلام) است.
*نهضت عاشورا، پايهگذار تمامي نهضتهاي بر حق روزگاران است.
*عاشورا، يادآور اين شعار زيباست: خون بر شمشير پيروز است.
*عاشورا، صحنه پيكار تمامي ايمان در برابر تمامي كفر است.
*عاشورا، يادآور جوان مرداني است كه تاريخ سالها بعد اين جوانان را در دفاع مقدس دوباره به چشم ديد.
*روز عاشورا، روز به بار نشستن «خون» در سوگ پرپر شدن گل¬هاي محمدي است.
*روز عاشورا، روز استقامت در دين، به بلنداي «صراط مستقيم» است.
*روز عاشورا، روز تماشاي چگونه مردن براي آموختن چگونه زيستن است.
*روز عاشورا، روز مُحرِم شدن در حرم مُحرَّم است!
• روز عاشورا، روز عاشورايي شدن حق جويان و حق طلبان است.
*روز عاشورا، روز انجام بزرگترين مسئوليت «آدم» در دشوارترين شرايط است.
*روز عاشورا، روز دادن آنچه هست براي ايجاد آنچه بايد باشد.
*روز عاشورا، روز پايداري و وفاداري در عصر غروب دين در روزگار بي تفاوتي-هاست!
*روز عاشورا، روز متفرق شدن دنياطلبان و زرخواهان از محضر رهبر است.
* روز عاشورا، روز يادگيري رسم دينداري و آيين وفاداري است.
* روز عاشورا، روز هجرت آگاهانه و جانبازي عاشقانه در راه دوست است.
* روز عاشورا، روز انتخاب شهادت در عصر زندگي حاکمان جور است.
منبع: ماهنامه گلبرگ
همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
در باور شب ، شهاب بودن ، عشق است
هم صحبت آفتاب بودن ، عشق است
در کرب و بلا به روی لبهای حسین (ع)
یک جرعه زلال آب بودن ، عشق است
* * *
عالم ، همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب ، خدا خدا بایدمان
تا پاک شود ، زمین ز ابنای یزید
همواره حسین ، مقتدا بایدمان
* * *
از خون تو شمشیر ، وضو بگرفته است
مرگ از تو هزار آبرو بگرفته است
زان بادة خونین که تو بر لب زدهای
آتش به دل جام و سبو بگرفته است
* * *
تیغ از رخ او ز ترس ، گریان گردید
مرگ از نگهش به خویش لرزان گردید
آوخ ، چه سیه کاری و ننگی ابدی
از مرگ حسین (ع) ، سهم انسان گردید
* * *
گر بر ستم قرون ، بر آشفت حسین (ع)
بیداری ما خواست ، به خون خفت حسین (ع)
آنجا که زمان ، محرم اسرار نبود
با لهجة خون ، سرّ گلو گفت حسین (ع)
* * *
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
* * *
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
* * *
هم «حیّ علی الفّلاح » او خونین بود
هم سجده بی سلاح او خونین بود
افسوس که چند ساعتی بعد نماز
پیشانی ذوالجناح او خونین بود
* * *
در دشت عطش ، لاله صفت سوخت حسین (ع)
تا مشعل آزادگی افروخت حسین (ع)
بر لوح فلق ، تا به قیامت ، نقش است
درسی که زخون ، به خلق آموخت حسین (ع)
* * *
عشق است که سوی کربلا میآید
با پرچم خون و بانگ «لا » میآید
تا نقش کند، ستارة صبح سپید
بر قامت نیزه ، سر جدا میآید
* * *
ما حلقه به گوش عشق روح افزاییم
سرمست زشور جام عاشوراییم
گشتیم چو قطره ، محو در عشق حسین (ع)
اکنون به طفیل عشق او دریاییم
* * *
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
نام تو سرِود موج موج دریاست
بالی ز علی (ع) است با تو ، بالی زحسین (ع)
پرواز تو از غدیر تا عاشوراست
ما حلقه به گوش عشق روح افزاییم
سرمست زشور جام عاشوراییم
گشتیم چو قطره ، محو در عشق حسین (ع)
اکنون به طفیل عشق او دریاییم
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعة سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
از خون تو شمشیر ، وضو بگرفته است
مرگ از تو هزار آبرو بگرفته است
زان بادة خونین که تو بر لب زدهای
آتش به دل جام و سبو بگرفته است
در باور شب ، شهاب بودن ، عشق است
هم صحبت آفتاب بودن ، عشق است
در کرب و بلا به روی لبهای حسین (ع)
یک جرعه زلال آب بودن ، عشق است
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
چشم ها از هیبت چشمم به پیچ و تاب بود
محو چشمم چشم ها و چشم من بر آب بود
چشم گفتم چشم دادم چشم پوشیدم زآب
من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود
در کرب وبلا حماسه ی خون آمد
خورشید شرف به صحن گردون آمد
در وصف حسین ابن علی میگویم
از عشق هر آنچه بود،بیرون آمد
....................
امشب وقوع مرگ تو را جار ميزنند
رخسار ماه را غم و زنگار ميزنند
نوزادها براي علي اصغرت هنوز
با اولين تنفس خود زار ميزنند
………
قيامت بيحسين غوغا ندارد
شفاعت بيحسين معنا ندارد
حسيني باش كه در محشر نگويند
چرا پروندهات امضا ندارد
……….
من در همين شروع غزل ، مات ماندهام
حيران سرگذشت نفسهات ماندهام
بايد شهيد بود و تو را خونچكان سرود
شرمندهام اسير عبارات ماندهام
……….
عطري كه از حوالي پرچم وزيده است
ما را به سمت مجلس آقا كشيده است
از صحن هر حسينيه تا صحن كربلا
صد كوچه بازكنيد محرم رسيده است
………
شيعه آيا فقط اشك و آه است؟
اين تصور بسي اشتباه است
اشك بيمعرفت ، آب چشم است
اشك بامعرفت تيغ خشم است
……….
خنده كنان مي رود ، روز جزا در بهشت
هر كه به دنيا كند ، گريه براي حسين
...........
هر دم به گوشم میرسد ، آوای زنگ قافله
این قافله تا کربلا دیگر ندارد فاصله
يک زن ميان محملی، اندر غم و تاب و تب است
اين زن صدايش آشناست،ای وای من او زينب است
……
باز محرم رسيد، ماه عزاي حسين
سينه ي ما مي شود، كرب و بلاي حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگيرم صفا، من ز صفاي حسين
……….
پرسیدم از هلال چرا قامتت خم است؟
آهی کشید و گفت ماه محرم است
…….
ديباچه ي عشق و عاشقي باز شود
دل ها همه آماده ي پرواز شود
با بوي محرم الحرام تو حسين
ايام عزا و غصه آغاز شود
………
عالم همه قطره اند و درياست حسين
خوبان همه بنده اند و مولاست حسين
ايام عزا تسليت
عزاداريتان مقبول
……….
خنده كنان مي رود روز جزا در بهشت
هر كه به دنيا كند گريه براي حسين
……….
محرم آمد و ماه عزا شد
مه جانبازی خون خدا شد
جوانمردان عالم را بگوييد
دوباره شور عاشوار به پا شد
……….
باز محرم رسيد، ماه عزای حسين
سينهی ما میشود، كرب و بلای حسين
كاش كه تركم شود غفلت و جرم و گناه
تا كه بگيرم صفا، من ز صفای حسين
.........
هجر تو زدرد وداغ دلگیرم کرد
اندوه غم زمان زمینگیرم کرد
گفتند که جمعه میرسی از کعبه
این رفتن جمعه جمعه ها پیرم کرد
..............
در خیمه یکی در آتش تب می سوخت
مانند ستاره در دل شب می سوخت
وقتی که به خیمه ها هجوم آوردند
ای کاش دلی به حال زینب می سوخت
-------------------------
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش كه در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضا ندارد
----------------------
کربلا لبریز عطر یاس شد
نوبت جانبازی عباس شد
عاشق نام حسینم
آرزویم کربلاست
---------------------
آن شب عطر نینوا از یاس بود
پاسبان خیمه ها عباس بود
یا ابوالفضل العباس
--------------------
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
------------------
همه عمر بر ندارم سر از این خمار و مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
......................
--------------------------------------------------------------------------------
به گونهی ماه/ نامت زبانزد آسمانها بود/ و پیمان برادریت/ با جبل نور/
چون آیههای جهاد محکم/ تو آن راز رشیدی/ که روزی فرات/ بر لبت آورد/
و ساعتی بعد/ در باران متواتر پولاد/ بریده بریده/افشا شدی/ و باد/
تو را با مشام خیمهگاه/ در میان نهاد/ و انتظار در بهت کودکانهی حرم/
طولانی شد/ تو آن راز رشیدی/ که روزی فرات/ بر لبت آورد/
و کنار درک تو/ کوه از کمر شکست / خط تو با خون تو آغاز می شود/
از آن زمان كه تو ایستادی/ دین راه افتاد / و چون فرو افتادی/ حق برخاست
--------------------------------------------------------------------------------
-آنان که رفته اند کاری حسینی کرده اند و آنان که مانده اند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند.
--------------------------------------------------------------------------------
- به جز اینکه امام حسین در عاشورا شهید شده است عاشورا نیز در تاریخ شهید شده است. و پیام اصلی عاشورا(عدالت) نیز فراموش شده است. پس در هر عاشورایی دو شهید موجود است و بر هر شهیدی نوحه ای واجب.
--------------------------------------------------------------------------------
- شامگاه عاشورا، آسمان تمام ستارههای خود را میگرید و بدین فرجام، قطره اشك درشتی از خون، از گوشه پلك آسمان به بیرون میلغزد. خورشید، آغاز دهمین روز از ماه محرم 61 هجری را اعلام میكند.
--------------------------------------------------------------------------------
- و تو شكستی و " راستی " درست شد/ و از روانه ی خون تو / بنیاد ستم سست شد.
--------------------------------------------------------------------------------
بعد از هزارسال هنوز اشك میچكد
از مشك پارهپاره سقا غروبها
--------------------------------------------------------------------------------
- بگذار بگریم/ خون تو، در اشك ما تداوم یافت/ و اشك ما ،صیقل گرفت/ شمشیر شد/ و در چشمخانه ی ستم نشست.
--------------------------------------------------------------------------------
آن دَم كه فتاد دست پیغمبرِ آب یك قطره عطش نبود در باور آب
گلهاى خدا زتشنگى پژمردند اى خاك تمام كربلا بر سر آب
--------------------------------------------------------------------------------
- در همهمه ی حیرت و بی کسی ،دستان تهی مانده ی ما را ، از دامان بلند نگاهت ،کوتاه مکن
--------------------------------------------------------------------------------
- در چمن ،آه، این همه خونین کفن/ باز بقایای شبیخون کیست؟
--------------------------------------------------------------------------------
- تو كلاس فشرده تاریخی / كربلای تو / مصاف نیست / منظومه بزرگ هستی است / طواف است.
--------------------------------------------------------------------------------
- انگشت تو از دست چرا افتاده؟
گل از چه ز شاخه ای جدا افتاده؟
ای ناطق قرآن که جداگشته سرت؟
بسم الله این سوره کجا افتاده؟
--------------------------------------------------------------------------------
- شوریده سری که شرح ایمان می کرد
هفتاد و دو فصل سرخ عنوان می کرد
با نای بریده نیز بر منبر نی
تفسیر خجسته ای ز قرآن می کرد
--------------------------------------------------------------------------------
حسینعلیه السلام زنده جاویدى است كه هر سال، دوباره شهید مىشود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مىكند.
--------------------------------------------------------------------------------
- آه،/ در حسرت فهم این نكته خواهم سوخت/ كه حج نیمه تمام را/ در استلام حجر وانهادی/ در كربلا/ بوسه بر خنجر تمام كردی.
--------------------------------------------------------------------------------
- لب تشنه ام از سپیده آبم بدهید
جامی ز زلال آفتابم بدهید
من پرسش سوزان حسینم یاران
با حنجره عشق جوابم بدهید
--------------------------------------------------------------------------------
- تو قرآن سرخی/ "خون آیه" های دلاوری ت را/ بر پوست کشیده ی صحرا نوشتی/ و نوشتارها/ مزرعه ای شد/ با خوشه های سرخ/ و جهان یک مزرعه شد/ با خوشه ، خوشه ، خون/ و هر ساقه/ دستی و داسی و شمشیری/ و ریشه ی ستم را وجین کرد/ و اینک/ و هماره/ مزرعه سرخ است.
--------------------------------------------------------------------------------
- گل آمد و ویرانه ما گلشن از اوست
ماه آمد و کاشانه ی ما روشن از اوست
من با پدرم قول و قراری دارم
جان باختن از من است و دل بردن از اوست
--------------------------------------------------------------------------------
گر بر ستم قرون ، بر آشفت حسین (ع)
بیداری ما خواست ، به خون خفت حسین(ع)
آنجا که زمان ، محرم اسرار نبود
با لهجهی خون ، سرّ گلو گفت حسین (ع)
--------------------------------------------------------------------------------
- چون دید به نوک نی سرش را خورشید
بر خاک ، تن مطهرش را خورشید
آرام ، حریر نور خود را گسترد
پوشاند برهنه پیکرش را خورشید
این خشک لب فتاده دور از لب فرات کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
--------------------------------------------------------------------------------
برخاست با تلاوت خون، بانگ یا اخا
وقتی «كنار درك تو، كوه از كمر شكست"
--------------------------------------------------------------------------------
حسینعلیه السلام زنده جاویدى است كه هر سال، دوباره شهید مىشود و همگان را به یارى جبهه حق زمان خود، دعوت مىكند.
--------------------------------------------------------------------------------
- ای تیر! سوی مشک من این سان بلا مریز ،بر من ببار ، بهر خدا آب را مریز! هرچند،تیر، مشک و دلم را دریده است ، ای آب! همتی کن و ، تا خیمه ها ، مریز!
--------------------------------------------------------------------------------
شمشیری كه بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را
به دو پاره كرد:
هر چه در سوی تو ،حسینی شد
و دیگر سو , یزیدی.
--------------------------------------------------------------------------------
- خورشید بر این تیره مغاک افتاده است؟
یا بر سر نی آن سر پاک افتاده است؟!
بر عرش نی از تلاوت او پیداست
هفتاد و دو سوره روی خاک افتاده است
--------------------------------------------------------------------------------
تو اسماعیل برگزیده ی خدایی
و رویای به حقیقت پیوسته ی ابراهیم
كربلا میقات توست
محرم میعاد عشق
و تو نخستین كسی
كه ایام حج را
به چهل روز كشاندی
- و اتممناها بعشر
--------------------------------------------------------------------------------
بعد از هزار سال هنوز اشك میچكد
از مشك پارهپاره سقا غروبها
............................
زخون دل به نعشت گل فشانم
کنار جسم مجروحت بمانم
زخون حنجرت گیرم وضویی
به زخم پیکرت قرآن بخوانم
..........................
به چشمم اشک دامن دامن تو است
دلم صد پاره چون پیراهن تو است
زیارتگاه رگ های بریده
زیارت نامه ام زخم تن تو است
•••
چگونه تن به زیر ننگ دادند
چگونه با تو حکم جنگ دادند
نه تنها منع از آبت نمودند
جواب آب را با سنگ دادند
•••
یقین دارم ز قرآن سر بریدند
هم از دین هم ز ایمان سر بریدند
اگر چه آب مهر مادرت بود
تورا با کام عطشان سر بریدند
•••
ولیّ کبریا را سر بریدند
امام اولیا را سر بریدند
گواهی می دهم با کشتن تو
تمام انبیا را سر بریدند
•••
به دل بغض نبی را چاره کردند
عیال الله را آواره کردند
زخنجر گشت قرآن آیه آیه
تمام آیه ها را پاره کردند
بهار را چه کند آن دلی که خُرّم نیست
مرا ندیدن روی تو از خزان کم نیست؟
یوسف مصری، اگر جــمال تـــــــو بیند
خـــــــــویش به بــــازار پیر زال تو بینـد
...................
خورشید خاک آلود بر نی جلوه گر شد
حلقوم خشک نی ز خون تازه ، تر شد
آن سر که قرآن می تراوید از لبــــانش
عازم به شام خیزران و طشت زر شد
.........
خوبان همه قطره اند ودریاست حسین
مردم همه بنده اند و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کرم دارد و آقاست حسین
............
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید که سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
......................
ما منتظریم تا محرم گردد
هنگامه ی امتحان فراهم گردد
ما میدانیم و تیغ و حلقوم شما
یک مو ز سر "علی" اگر کم گردد
................
ما در ره عشق نقض پيمان نکنيم
گر جان طلبد دريغ از جان نکنيم
دنيا اگر از يزيد لبريز شود
ما پشت به سالار شهيدان نکنيم
...............
حلال جمیع مشکلات است حسین
شوینده ی لوح سیئات است حسین
ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلاست
جائی که سفینه النجاه است حسین
..............
دلم مست و لبم مست و سرم مست
بخوان ای دل كه صبرم رفته از دست
بخوان ای دل محرم آمد از راه
بخوان اجر تو با عباس بی دست
..................
فرمانده عشاق دل آگاه حسين است
بيراهه مرو ساده ترين راه حسين است
ازمردم گمراه جهان راه مجوييد
نزديك ترين راه به الله حسين است
................
روی سنگ مزارم بنویسید
من حسین ابن علی را دوست دارم
.................................................
بخشودگی اهل گنه درصف محشر
وابسته به یک گردش چشمان حسین است
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند
.................................................
خنده كنان مي رود روز جزا در بهشت
هر كه به دنيا كند گريه براي حسين
.................................................
بر عشاق حسين است كه هر شب جمعه، بر بام خانه روند رو به قبله دست ادب به سينه گذارند و سلامي از عمق جان نثار غريب زهرا نماييند
.................................................
.... و اين است حسين, سر سلسله ي تشنگان, كه حتي دشمن را سيراب مي كند
.................................................
داني از چه رو گاه گاه آيد زلزله
چون زمين هم ميكند با نام زينب هلهله
داني از چه رو گاه گاه توفان ميشود
صحنه جنگيدن عباس اكران ميشود